سکوت، باعث نابودی جامعه پشتون می شود!

نویسنده: علی تای میرکشه

تاریخ نشر: سپتامبر 28, 2022 میلادی

علی تای مرکشه نويسنده و وقايع نويس سیاسی ـ اجتماعی می باشد. وی در نهادهای ملی و بين المللی طی دو دهه گذشته فعاليت نموده و تجارب در زمينه تحقيقات اجتماعی دارد.

مقالاتی در همین زمینه

ابراز امتنان

شبکه تحلیلگران بلاق از کمک مالی عزیزانی که این شبکه را در رونمایی نسخه...

علی تای میرکشه

پشتون یکی از اقوام ساکن در افغانستان بوده که بیشترینه در ساحات جنوب و شرق این کشور متمرکز شده و بطور پراکنده در سایر ولایات افغانستان زیست می نمایند.

از لحاظ تاریخی نظرات متفاوت در زمینه پیشینه تباری این قوم وجود دارد، اما اغلب نویسندگان، پشتون ها را از تبار آریایی دانسته و اندکی هم باور دارند که پشتون یکی از اقوام یهود (مدارک معتبر در این زمینه ارایه نشده) می باشد.

اما آنچه مسلم است این که پشتون ها بعنوان یکی از کتله های بزرگ اجتماعی در کنار سایر اقوام ساکن در افغانستان از سالهای متمادی در محدوده جغرافیایی افغانستان و پاکستان حضور داشته اند و سلسله زیادی از شاهان را با آغاز حکومت سدوزایی ها توسط احمد شاه ابدالی و خلف آن تشکیل داده اند.

نوشته کنونی روی مباحث تاریخی نپرداخته بلکه روی وضعیت کنونی جامعه پشتون و نهایتا سه دهه گذشته را بطور فشرده به مرور گرفته است.

الف: دوران جهاد

دوران جهاد در ادبیات سیاسی افغانستان  به زمانی که با آغاز اقدامات نظامی گروه های جهادی افغانستان در مقابل حکومت کمونیستی افغانستان و سقوط این دولت اطلاق می شود.

در این دوره گروه های سیاسی پشتون یکی از آغازگران جهاد در مقابل حکومت، از ساحات مختلف به ویژه ولایات خوست و پکتیا بوده اند. احزاب سیاسی مختلف که مهمترین آن حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار، حزب اتحاد اسلامی به رهبری عبدالرب رسول سیاف، حزب اسلامی- شاخه مولوی محمد یونس خالص، حزب حرکت انقلاب اسلامی به رهبری مولوی محمد نبی محمدی از پیشتازان این اقدامات تلقی می شوند.

اعضا و طرفداران این احزاب عمدتا متشکل از پشتون ها بوده در ساحات پشتون نشین، فعالیت سیاسی و نظامی بمنظور براندازی دولت وقت افغانستان را داشته که عقبه حمایتی این احزاب نیز همانند سایر احزاب سیاسی جهادی به ویژه احزاب سیاسی سنی، جمهوری اسلامی پاکستان بوده است.  هر کدام از احزاب متذکره دارای دفاتر ویژه در پیشاور، کویته و اسلام آباد بودند.

در جریان جهاد برعلیه دولت وقت افغانستان درگیری های شدید نظامی در ساحه فعالیت این احزاب رخ داده است  که مهتمرین آن جنگ جلال آباد در سال ۱۳۶۸ تلقی میگردد. در دوران جهاد احزاب سیاسی پشتون برای زمینه سازی جلب و جذب نیروهای خود اقدام به حمایت از مدارس دینی با مفردات درسی شدیدا افراطی و روایت خشونت زا از دین اسلام به ویژه فقه چهارگانه اهل سنت نمودند. در این مدارس که اکثرا جدیدا احداث گردیده بود، منابع وافر مالی برای ترغیب ملاها و از آن طریق ترویج جهاد در میان مردم عام به مصرف رسیده است.

محمد یونس بریال یکی از فرماندهان محلی در ولایت خوست بیاد می آورد زمانیکه در مدرسه دینی در این ولایت مصروف فراگیری آموزشهای دینی بود، ملا برایش همواره از جهاد و ایجاد خشونت روایت می کرده و این گفته هایش را به احادیث و قرآن مرتبط می دانست.

وی می گوید: من آنزمان خیلی جوان بودم؛ آنچه را که ملا می گفت بدون چون و چرا قبول می کردم. اما حالا که کار از کار گذشته تازه میدانم که گفتار ملای محل ما اکثرا نادرست و مطابق به نیت سیاسی حزب شان بوده است.

همانند محمد یونس تعداد زیادی از جوانان افغانستان در جریان ترویج جهاد و ادامه آن قربانی روایت های نادرست از دین برای رسیدن به اهداف سیاسی احزاب و نهادهای بیرونی شده اند.

براساس آنچه امروز شاهد هستیم، در می یابیم که تخم ترویج رفتار تروریستی که زاده آن، طالبان کنونی می باشند، بنحوی در زمان جهاد وجهادگرایی در افغانستان ریخته شده است. فرهنگ محلی، عطش برای قدرت گیری سیاسی احزاب و گروه های قومی به ویژه دیدگاه سنتی، اینکه قدرت باید در اختیار پشتون ها باشد، بستر مهم برای رشد افراطیت در میان جامعه پشتون شده است.

در دوران جهاد تبلیغ گسترده برعلیه علوم معاصر و مکاتب رسمی در جامعه پشتون از جانب احزاب سیاسی و سران قبایل صورت می گرفت. با آنکه متاسفانه طی سالهای متمادی جامعه پشتون بطور عمدی یا اختیاری از روند رشد جوامع بشری در زمینه های علوم معاصر دور نگهداشته شده و روایت اینکه مکاتب و علوم معاصر ترویج کننده ارزشهای خلاف باورهای دینی و فرهنگی مردم پشتون می باشد در بسا نقاط افغانستان به ویژه ساحات بیرون شهری روایت حاکم بوده است.  البته چنین روایت در جوامع دیگر از اقوام افغانستان نیز وجود داشته اما قبول و رشد آن در جامعه پشتون خصوصا در دهات، بستر مناسبی بوده است. این موضوع سبب شده تا دروازه های مکاتب و رشد فرهنگی همچنان در این جامعه مسدود بماند. این در واقع تداومی از مرگ خاموش جامعه پشتون در دوران جهاد می باشد.

ترویج و پا بندی مفرط به فرهنگ قومی و پشت کردن به علوم معاصر، در حالیکه نیاز بشری در شرایط کنونی و در آینده صرف با بکارگیری علوم معاصر قابل حل است، خود سوق دادن جامعه به سوی نابودی با زمینه سازی برای گسترش افراطیت می باشد.

ب: دوران مقاومت و جنگ های داخلی

با سقوط دولت وقت افغانستان و سقوط کل کشور بدست مجاهدین، متاسفانه افغانستان درگیر جنگ های داخلی گردید که جامعه پشتون نیز در این مقطع در امان نماند. احزاب سیاسی پشتون با آنکه کمتر در داخل جغرافیای پشتون باهم درگیر شدند و تلاش کردند برای بدست گرفتن قدرت سیاسی در کابل با احزاب سیاسی غیر پشتون مانند حزب جمعیت اسلامی، حزب وحدت اسلامی و حزب جنبش ملی اسلامی درگیر شوند. با آنهم،  میان احزاب سیاسی غیرپشتون با حزب اسلامی گلبدین برای مقابله با شورای نظار و در مجموع جمعیت اسلامی صورت گرفت ولی با آنهم انتقام گیری های درون گروهی در جامعه پشتون همچنان از این مردم صدها قربانی گرفته است. مکاتب و علوم معاصر در این مقطع نیز در جامعه پشتون جا باز نکرده است. مدارس دینی با قرائت افراطی از دین همچنان حرف اول را در جامعه پشتون می زد. متاسفانه روشنفکران جامعه پشتون تعمدا یا هم از روی ناتوانی هرگز صف واضح در زمینه مبارزه با این وضعیت شکل ندادند. به همین سبب جوامع پشتون حتی در سطح شهرهای بزرگ مانند قندهار، جلال آباد، خوست، شرنه، لشکرگاه بطور فزاینده در برابر هجوم تفکر افراطی دینی مدارا کردند. در خوشبینانه ترین مورد میتوان جامعه شهری پشتون در شهر کابل را بطور نسبی مخالف وضعیت بوجود آمده دانست اما حتی در حاشیه های شهر کابل مانند ساحات بت خاک، بگرامی، خوردکابل، تره خیل و هودخیل، چهاراسیاب، چکری، موسهی، خاکجبار نشانه واضح سکوت مردم در مقابل رشد افراطیت دینی را مشاهده نمود. بسیاری از فرماندهان نظامی مجاهدین حزب اسلامی از همین ساحات بود و در شهر کابل برای سرکوب زنان و دختران دانشجو و دانش آموز اقدامات تروریستی مانند تیزاب پاشی و حتی ترور را انجام میدادند.

در این زمان با آنکه جغرافیای جنگ نسبتا بیرون از ساحه پشتون نشین بود، ولی سکوت جمعی در مقابل رشد افراطیت بعلاوه ترویج بی رویه روایت وارونه از دین، زمینه ساز برای کشت و تولید موادمخدر نیز گردید.

زمین های زراعتی پشتون ها در ولایات هلمند، زابل، قندهار، فراه، غزنی، ننگرهار و بسا نقاط دیگر جنوب و شرق اولین اراضی بحساب می آمد که تخم مواد مخدر تریاک در آن پاشیده و رشد داده شد. متاسفانه بدلیل عدم آگاهی از ضررهای این پدیده، مردم همانند ترویج افراطیت مذهبی، در مقابل ترویج کشت مواد مخدر نه تنها سکوت کردند، بلکه با اشتیاق تمام سطوح مختلف جامعه از آن پشتبانی نمودد تا اینکه ولایت هلمند به بزرگترین مرکز تولید مواد مخدر، نوع تریاک، لقب گرفت.

این وضعیت باعث شد تا نیروهای جهادگرای داخلی و بین المللی فرصت نیک برای جذب نیروهای جدید از جامعه پشتون برای نا امن سازی محلات خودشان بدست آوردند. مراکز آموزشی گروه های تندرو جهادی مانند شبکه حقانی، حزب اسلامی و دیگر گروه های مستقر در جنوب و شرق افغانستان رونق بیشتر یافت. این مراکز نه تنها زمینه آموزشهای افراطی مذهبی را برای نیروهای جوان جهادگرای افغان فراهم ساخت بلکه تعداد قابل توجه از جهادگرایان کشورهای مختلف اسلامی نیز در آنجا آمموزش می دیدند.

قطعا این سکوت مردم بود که زمینه های رشد افراطیت مذهبی که منجر به تروریزم مذهبی گردید، در جامعه پشتون فراهم شد. وگرنه جامعه پشتون قبل از آن از جوامع نام آور منطقه ما محسوب می شد. رهبران زیاد عدم تشدد مانند خان عبدالفغار خان را در دامن خود پرورانیده بود.

ج: دوره جمهوریت

بعد از سقوط رژیم طالبان در سال ۲۰۰۲ افغانستان شاهد دگرگونی مهم شد. با آنکه گروه های ضد طالبانی شامل گروه های سیاسی و نظامی از جامعه تاجیک، هزاره و اوزبیک یا در واقع جوامع غیر پشتون می شد که در از بین بردن سلطه سیاه طالبان با حمایت ناتو و هم پیمانان شان نقش اصلی را بازی کردند؛ ولی با آنهم در نشست تاریخی بن، راس قدرت سیاسی در اختیار فردی از جامعه پشتون قرار داده شد. طالبان که حمایت کلی یا ضمنی جامعه پشتون را به همراه داشت از بین رفت، اما متاسفانه زمینه های رشد فکری طالبانی در جامعه پشتون همچنان باقی ماند.

تعدادی بر این باور اند که تعدادی از نخبگان جامعه پشتون با حمایت از روایت که قدرت سیاسی باید بدست پشتون ها باشد و دیگر اقوام میتوانند جزء از قدرت این قوم باشند، عمدا در تلاش شدند تا جامعه خودشان را در حالت تهاجمی در مقابل دیگر اقوام و افکار قرار دهند که این روند فقط با دور نگهداشتن جامعه از علم و دانش ممکن است. این افراد متوجه پیامدهای منفی و عواقب خطرناک آن حتی پس از تحقق رویاهای شان هم نمی باشند.

طالبان بعد از شکست، به قریه ها و محلات دور دست جنوب و شرق کشور که در واقع جغرافیای امن برای شان تلقی می شد، مخفی شدند. محلاتی که دولت افغانستان و حامیان بین المللی اش طی بیست سال به آنجا توجه لازم را نکردند. این گروه زمانیکه خود را در محل امن برای احیای مجدد یافتند، نگذاشتند تا عطش جهادگرایی کاهش پیدا کند و چمنزار افراطیت با حضور مکاتب و علوم معاصر بخشکد، اقدام به راه اندازی رفتارهای تروریستی مانند ترور کارمندان دولتی، بمب گذاری در جاده ها و تخریب محلات عامه نمودند. جامعه که سالهای سال در تاریکی و اطلاعات نا درست از آدرس ملاهای دینی قرار داشتند، همچنان به حمایت شان از تفکر طالبانی ادامه دادند.

طی بیست سال گذشته طالبان با رفتار تروریستی شان عمدا جغرافیای جنگ را در جامعه پشتون مستقر نمودند. این اقدام شان تاوان بی جبران را به جامعه پشتون وارد نمود. مکاتب و زمینه های فراگیری علوم معاصر مسدود ماند. دختران و زنان جامعه پشتون زیر سایه رسوم محلی همچنان در حصار چادری و خانه زندانی ماندند. مراکز صحی تخریب شدند و حتی استفاده از واکسین های پولیو حرام اعلام می شد.  بارها اتفاق افتاد که کارمندان صحی در این مناطق از سوی گروه طالبان و سایر گروه های تحت چتر شان از بین برده شدند و این سبب شد تا جامعه جهانی برای ساخت و ساز مراکز عامه پاسخ نه بگویند. با آنکه مکاتب و مراکز صحی در ابتدا ساخته شد ولی بارها تخریب گردید؛ طوریکه رییس جمهور وقت، کرزی در یکی از سخنرانی های خود به طالبان گفت: شما تخریب کنید ما دوباره می سازیم و دوباره می سازیم! مردم متاسفانه در این دوره نیز در بسیاری از محلات دور دست و حتی در حاشیه شهرها خانه های خود را در اختیار افراد طالبان قرار میدادند، غذا برای آنها تهیه نموده و آنان را محافظت می نمودند.

خانه ها و باغات جامعه پشتون در ساحاتی که جغرافیای جنگ بیست ساله بود بطور بی رویه از جانب دو طرف جنگ تخریب شد، جوانان زیادی از جامعه پشتون در صفوف نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان قربانی شدند. و اکثریت مطلق از کشته شده های طالبان و گروه های زیر چتر شان در بیست سال گذشته را مردان جوان پشتون تشکیل میداد.

صادق خان باشنده ولسوالی آریوب میگوید: یکی از اقارب اش دو فرزند اش را در بیست سال گذشته از دست داده، یکی در صف ارتش ملی افغانستان و دیگر در عضویت شبکه حقانی. این  بعنوان نمونه کوچک نشان میدهد که جامعه پشتون بطور بی پیشینه قربانی افراطیت می شوند که خود در مقابل رشد آن سکوت کرده بودند.

از جانب دیگر، سران سیاسی جامعه پشتون در سطح کلان کشوری و سطح محلی نیز نمی خواستند در تقابل به باورهای اکثریت مردم که در دهات زندگی میکنند قرار گیرند. آنان سعی می نمودند با نمایش مضحک نشان دهند که برای جامعه خود صادق اند. یکی از آن افراد دکتر فاروق وردک، یکی از وزیران معارف دوره جمهوریت بود. آقای وردک با ایجاد مکاتب خیالی در جامعه پشتون و دادن هزینه هایش به افراد دیگر، بزرگترین خیانت را در حق جامعه پشتون نموده است. اما متاسفانه او تاکنون نزد قربانیان این رفتارش محبوب است.

همانند وی اکثریت والیان و ولسوالان که طی بیست سال در جامعه پشتون موظف به خدمت بودند، یکی پی دیگری برای اینکه  هم به دولت مرکزی گزارش مثبت دهند و هم از واکنش جامعه مصئون بمانند، پروژه های خیالی را عملی کردند. تاکنون در اکثریت ولسوالی های پشتون نشین مکاتب دخترانه که فارغ صنف دوازده داشته باشد وجود ندارد. مکاتب پسرانه نیز در سنگ آسیاب فرهنگ محلی و مفردات درسی مدرن شهری گیر نموده و بازدهی قابل قبول را ندارد. ما نتایج آنرا در آزمون های کانکور سراسری کشور شاهد بودیم و همین مسئله اشرف غنی را مجبور ساخت تا برای زمینه سازی تحصیلات عالی و جلوگیری از رشد سایر اقوام، طرح سهمیه بندی کانکور را اجرا نماید. این طرح با آنکه در ظاهر تعدادی از پشتون ها را خشنود ساخت ولی در واقع خیانت مضاعف است که بر جامعه پشتون تحمیل شد.

دوره کنونی رژیم طالبان

طالبان به تمام معنی برای کلیت افغانستان و بدون شک برای جامعه پشتون بیشترین ضرر و ضربه را وارد کرده است.  متاسفانه ذهنیت عمومی یا حداقل ذهنیت اکثریت از نخبگان پشتون این را نمایش میدهد که باید از طالبان حمایت کنند.

اعضای جریان اصلی روشنفکران پشتون در هر دو کشور اکثرا نمی‌دانند که آیا با طالبان، به عنوان جنبش ملی‌خواه که به‌دنبال برگرداندن تسلط پشتون‌ها بر سیاست افغانستان و تا حدودی بر سیاست پاکستان اند، هم‌دردی کنند یا این‌که آن‌ها را به‌عنوان یک گروه شورشی که خارجی‌ها در آن نفوذ دارند، محکوم کنند؟ گروهی که به قیمت جان انسان‌های بی‌شمار، پشتون‌ها را در یک تقابل نامتوازن با ائتلاف به رهبری امریکا قرار داده است[1].

بدون شک همه پشتون ها طالب نیستند ولی آنچه از وضعیت کنونی میتوان برداشت نمود اینست که اکثریت مطلق طالبان پشتون اند. این موضوع سبب شده تا تعدادی از کسانی که باورمند به نظریه حاکمیت مطلق پشتون ها در افغانستان اند را خوشنود ساخته و تلاش جدی در سطح ملی و بین المللی برای تداوم رژیم طالبان نمایند. مشکل در همین است که این گروه فکری متوجه نیستند که حتی اگر طالبان با چنین تفکر  بعنوان حاکمان افغانستان از جانب همه به رسمیت شناخته شود، اولین ضرری که متوجه جامعه افغانستان شود همانا جامعه پشتون خواهند بود.

طالبان در ساحات پشتون نشین همه روزه مخالفین و رقبای محلی خود را بطور بیرحمانه بقتل می رسانند. تعداد زیادی از جوانان پشتون در شهر جلال آباد به بهانه های واهی و بدون مدارک تحت نام داعش و اخلال گر از بین برده می شوند. تنها در ماه اسد ۱۷ جسد مجهول الهویت از شهر و حاشیه شهر قندهار پیدا شده است[2]. باآنکه طالبان این افراد را با هویت نامعلوم معرفی نمودند، اما مجیب الرحمن باشنده شهر قندهار باورمند است که اکثریت این افراد مربوط به قوم اچکزی می باشد که مورد انتقام جویی طالبان قوم نورزی قرار گرفته اند و خانواده های این افراد بدلیل ترس از انتقام جویی بیشتر حتی حاضر به تحویل گرفتن اجساد کشته شدگان خود نشدند.

در اقدام دیگر طالبان حین بازرسی خانه به خانه در هلمند سه زن را که مربوط به قوم اچکزی بود بطور بی رحمانه بقتل رسانیدند. این نمونه های بسیار اندک از نابودی قوم پشتون در سکوت می باشد.

طالبان همین اکنون جامعه پشتون را بطور بسیار بد از هر زمان دیگر به جهان معرفی میکنند؛ جامعه ای که خود را مدعی فرهنگ غنی و صاحب امپراطوری و سلسله شاهان میدانند. اکنون مردمان دیگر از جوامع هزاره، تاجیک، اوزبیک بنحوی در مقابل رفتار غیر انسانی طالبان در جبهات جنگ ( پنچشیر، اندراب ها و تخار) یا هم بطور فکری با برپایی همایش ها و مبارزات مدنی، در تقابل قرار داده اند.. متاسفانه اکثریت مطلق جامعه پشتون بازهم سکوت می کنند با آنکه بهای سکوت شانرا در مقابل این جریان طی این مدت چند برابر پس داده اند.

نتیجه گیری

با توجه به آنچه در فوق بطور بسیار مختصر بیان شد، به این نتیجه می رسیم که متاسفانه جامعه پشتون قربانیان مهم تروریزم کنونی در افغانستان اند. این گروه قومی با سکوت خود در مقابل رفتارهای تروریستی، رشد افراطیت مذهبی و کشت و تجارت موادمخدر زمینه نابودی جمعی شانرا فراهم می سازد.

افراطیت مذهبی

همین اکنون در جامعه پشتون تعداد مدارس دینی که محتوی شدیدا افراطی از دین را ترویج می کنند، به مراتب بیشتر از مکاتب رسمی می باشد. ملاهای بیسواد وحاکم در این مناطق محتوی ناقص و روایت نادرست از دین در میان جامعه ی پشتون را ترویج می نمایند.

متاسفانه سکوت و همراهی مردم از این روند، این گروه مبلغ خطرناک را به افراد محترم در جامعه تبدیل نموده که اکنون جرات انتقاد از آنان در جامعه عملا از بین رفته است. صادق خان باشنده مرکز ولایت کنر میگوید: کسیکه خود را عالم دین معرفی میکند، دیگر کسی جرات ندارد تا از وی چیزی بپرسد، مجبورا از آنچه او میگوید ولو بفهمد که نادرست است قبول نماید.

طالبان برای ادامه حیات خود بطور مداوم از این ملاها و تفکر شان حمایت می نمایند. قطعا اگر این ملاهای بیسواد نمی بودند، لشکر انتحاری شبکه حقانی چنین هواخواه ناتمام نمی داشت.

بدون شک این مدارس و محتوای که ملاهای محلی به خورد مردم میدهند، زمینه ساز تروریزم مذهبی شده است که میتوان آن را پیش دانشگاهی ترور عنوان نمود.

تروریزم

متاسفانه با ظهور احزاب جهادگرا طی سه دهه گذشته، زمینه های پیدایش و رشد تروریزم مذهبی بدلیل مصئونیتی که جامعه پشتون با سکوت خود به آنها داده است، بطور فزاینده فراهم شده است. مراکز آموزشی گروه های تروریستی داخلی و بین المللی اکثرا در ساحاتی می باشد که در اطراف آن جامعه پشتون حضور دارد. مردم محل می بینند، میدانند و با فرستادن فرزندان خود و یا هم دست کم با سکوت خود حمایت میکنند.

با قدرت گیری دوباره طالبان، مراکز نظامی رسمی تبدیل به پایگاه های ترویج تروریزم گردیده است. طالبان همچنان با خلق روایت های نادرست مذهبی و حتی روایت قومی در تلاش برای حفظ حمایت اجتماعی خود می باشند.

بازی تروریزم بگونه ایست که اولین قربانی خود جامعه پشتون را قرار داده است. طوریکه در فوق نیز تذکر یافت در این روند هم در مبارزه با تروریزم و در صف تروریزم تعداد زیادی از جوانان (مردان و زنان) جامعه پشتون قربانی شدند و هنوز هم می شوند. صدها سرباز و افسر ارتش و پولیس افغانستان از میان جامعه پشتون قربانی مبارزه با تروریزم شده اند. مردم افغانستان ، جنرال زره ور زاهد، جنرال توریالی عبدیانی، جنرال رازق اچکزی و صدها تن دیگر را بخوبی بیاد دارند که در راه مبارزه با تروریزم جانهای شرین شانرا از دست دادند. از جانب دیگر قربانیان مادر بمب را نیز بیاد دارند که در صف تروریزم از جامعه پشتون قربانی شدند.

موادمخدر

با آنکه موادمخدر در کوتاه مدت برای تعدادی از باشندگان محل درآمد اقتصادی در پی دارد، ولی در طولانی مدت این جامعه پشتون است که باید خسارات زیادی را از این سبب متحمل می شوند. همین اکنون با آنکه تصور می شود مفاد این پدیده در اختیار مردم عام قرار می گیرد، در حالیکه چنین نیست. فیصدی بسیار محدود از کل درآمد مواد مخدذ به آنانی می رسد که در واقع زمینه ساز این تجارت بزرگ جهانی است.

مواد مخدر برای افغانستان بطور کل، جامعه میزبان کشت آن را بطور خاص، هویت بدی را خلق نموده است. نیاز است تا مردمان با عزت پشتون در یک اقدام آزادی طلبانه با درک پیامد های این پدیده شوم یکبار ایستاد شوند و دامن جامعه خود را پاک سازند.

فرجام کلام

همان طوری که در متن نیز تذکر یافت سکوت جامعه پشتون باعث می شود تا قربانی بیشتری را متحمل شوند. حداقل طی بیست سال گذشته بخش بزرگ قربانی تروریزم جامعه پشتون بوده، همین کافیست که ذهنیت این مردم را تغییر دهد که سکوت در این زمینه باعث نابودی جمعی شان می شود.

در همین حال بدلیل عدم دسترسی مطبوعات به محلات پشتون نشین تمامی این قربانی ها در سکوت دفن می شوند و کسی نمیداند که واقعیت جامعه پشتون چیست؟ این سالها چقدر این جامعه را متضرر ساخته است. از جانبی هم جامعه پشتون بطور عمدی از دسترسی به اطلاعات به بهانه های واهی فرهنگی و قبیلوی دور نگهداشته شده اند. چهره مردمان مهمان نواز و مهربان پشتون امروز به افراد تندخو و مخالف ارزشهای انسانی معرفی شده اند. این مایه تاسف است که چنین ظلم در حق این مردمان همچنان ادامه داشته باشد.

حالا زمان آن فرا رسیده که دیگر نباید حاکم مطلق این جامعه سکوت باشد. پشتون ها باید صدا بلند کنند، باید قربانی های این مردم مستند شود و مظالم که در حق این مردم روا داشته می شود برای همه بازگو شود.

باید این تعریف از چهره مردمان پشتون برداشته شود که آنها حامیان تفکر افراطی مذهبی و عقبگرایی اند.

اگر شما در چنین جامعه زندگی می کنید، قربانی این وضعیت هستید، رسالت دارید تا سکوت تانرا بشکنید. سیاسیون برای اینکه قدرت بدست شان باشد، از احساسات قومی شما استفاده سو میکنند، طالبان بخاطر اینکه صف انتحاریون شان طولانی باشد از احساسات دینی شما سو استفاده میکنند این شما هستید که در سکوت نابود می شوید!

منبع عکس: پیام آفتاب


[1]  اشرف غنی و معمای پشتون، علی رضا سرور، https://www.etilaatroz.com/18940/%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81-%D8%BA%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B4%D8%AA%D9%88%D9%86/

[2]  طالبان: جسدهای ۱۷ تن که هویت شان شناسایی نشد دفن شدند، https://da.azadiradio.com/a/31608156.html

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.