روایت درد (قسمت سوم)

روایت درد (قسمت سوم)

کاکا غلام‌علی که سه عضو خانواده‌اش در یک انفجار قربانی شدند. به‌عنوان همکار با یک نهاد مردمی، مسئولیت شناسایی و ثبت مشخصات شهدا و قربانیان انفجارها و حملات هدفمند علیه هزاره‌ها را عهده‌دار بودم، شناسایی شهدا و پیدا کردن آدرس آنان به‌راحتی ممکن نبود و نیاز به جستجوی...
روایت درد (قسمت دوم)

روایت درد (قسمت دوم)

آخر تابستان سال ۱۳۹۷ بود، درس‌های دانشگاه شروع شده بود، اتاق من در ایستگاه مدرسه دشت برچی و روبه‌روی دروازه‌ی جنوبی مصلی شهید مزاری موقعیت داشت. یکی از روزها طبق معمول، دنبال نان به نانوایی سر کوچه رفته و نان گرفته به خانه آمدم، هنوز نان در دستم بود و داخل سفره...
روایت درد(1)

روایت درد(1)

مردم مظلوم هزاره در طول سه قرن اخیر، ظلم‌ها، ستم‌ها، بیدادگری‌ها، تبعیض‌ها و نابرابری‌های مضاعف را تجربه کرده و حتی گسترده‌ترین نسل‌کشی، غصب سرزمین، بردگی و مهاجرت اجباری از وطن را تحمل نموده‌اند.بعضی از تاریخ‌نویسان کشور، غصب زمین‌های حاصلخیز هزاره‌ها و تقسیم آن‌ها...
وعده ای که عملی نشد…

وعده ای که عملی نشد…

زمانی که زینب وارد خانه می‌شود، همه‌ی فرزندانش را می‌بیند به جز دخترش که برای تداوی فرزند مریض‌اش به کابل رفته و یک پسرش که دیریست برای گذراندن یک زندگی عاری از خشونت و جنگ به دیار غربت پناهنده شده است. پسر بزرگ زینب همراه با خانم و فرزندش نیز آمده بودند، رفتار همه...
۱۵ اگست التهاب روزهای کابل من

۱۵ اگست التهاب روزهای کابل من

طی چند روز گذشته هر روز خبر از سقوط شهرها و ولسوالی ها بود. سراسیمگی و آشفتگی در سیمای هر آدمی که در کابل زندگی می کرد، موج می زد. تمام روزها با این کابوس روبرو بودم که وقتی تاریکی شب فرا برسد، کابل چه بر سرش خواهد آمد؟ کسی نمی دانست که سرنوشتش فردا چگونه رقم خواهد...