به نام خدا پس از روی کار آمدن دولت جمهوری اسلامی افغانستان، اکثر قوانین...
مقالاتی در همین زمینه
تاریخچۀ مختصر مبارزه زنان و وضع حقوق زنان افغانستان و مخصوصا زنان هزاره تحت نظام طالبان
سر آغاز
روز جهانی زن تجلیل جهانی از دست آورد های مبارزات زنان در جهت آرمان برابری جنسیت است. از آغاز، این روز، نقطۀ عطفی بوده برای مبارزین حقوق زنان در سطح جهان. برای گروه زیادی از زنان کشورهای عقب مانده، بویژه برای زنان هزاره در افغانستان که درسیطره ی نظام طالبان زندگی می کنند، مبارزه برای تساوی حقوق، آغاز راه و دشوارترین مرحله مبارزه است.
این نوشته می کوشد برتاریخچۀ مختصری از روز جهانی زن توجه کرده و درادامه بر حقوق و شرایط زنان هزاره در تحت نظام طالبان، درنگی داشته باشد.
تاریخچه
منشاء روز جهانی زن به جنبش مبارزۀ کارگری برای حقوق زن به قرن نزدهم بر می گردد که طی آن، زنان کاگر در یک فابریکۀ نساجی درنیویارک، اعتصابی علیه شرایط دشوار کاری و هم چنین درخواست افزایش دستمزد، براه افتاد. جریان اعتصاب، پیامد بسیار ناگواری در پی داشت. بدین معنی که در اثر یک آتشوزی مهیب، 129 تن از اعتصاب کنندگان جان خود را از دست دادند.
کمی بیش از پنجاه سال بعد، زنان درهمان فابریکه دست به اعتراض زدند و خواهان شرایط بهتر کاری و حقوق زنان شدند. این اعتراض، در واقع ادامه ی یک مبارزه ی جدی تر برای حقوق زنان گردید.
تداوم مبارزات پیگیرانه ی جنبش زنان موجب گردید که درسال 1975، سازمان ملل متحد، روز 8 مارچ را بحیث روز جهانی زن برسمیت بشناسد.
از آن تاریخ به بعد، روز جهانی زن بحیث یک جنبش کارگری و مبارزه برای بدست آوردن حق رای برای زنان تبدیل شد وبدین ترتیب بود که 8 مارچ، نماد روزی گردید که نشان می دهد زنان در سراسر جهان خواهان شرایط بهتر کاری، حقوق مساوی و حق شرکت در انتخابات هستند و در فرایند مبارزات دادخواهانه، موفق شده اند دست آورد های شگرفی را در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کسب کنند.
بنابراین، روز جهانی زن طی سالهای متمادی، از یک سو منعکس کننده ی توسعه ی اجتماعی، رشد فکری و جایگاه سیاسی و پیشرفت های گسترده ی زنان در بدست آوردن حقوق و ازادی ها و برابری هایی است که در بخشی از جهان حاصل شده است و از سوی دیگر، بیانگرچالش ها، تبعیض های سیستماتیک جنسیتی و گسترش تفکر زن ستیزانه ای است که امروزه، همچنان در مسیر توسعه ی حقوق و آزادی های انسانی فراروی زنان در جوامع مختلف قرار دارد.
بدین رو، با وجود پیشرفت های چشمگیری که در حوزه ی توسعه ی برابری های اجتماعی و جایگاه ارزشی وحقوق انسانی زنان در قرن گذشته بدست آمده، امروزه اما زنان در بخشی از جهان، با چالش های زیادی در زمینه ی تبعیض سیستماتیک، خشونت و سرکوب های ظالمانه مواجه هستند که خشونت بارترین و متحجرانه ترین شکل این نوع سرنوشت را در زیر سلطه ی حکومت قومی ـ دینی طالبان در افغانستان نسبت به جامعه ی زنان افغانستان، بویژه نسبت به زنان هزاره شاهد هستیم.
هزاره ها: یک قرن نسل کشی و تبعیض های سیستماتیک
هزاره ها یک گروه اتنیکی عمدتاً شیعه در افغانستان هستند که تاریخ طولانی تبعیض و حاشیه نشینی را تجربه کرده اند. در اواخر قرن نزدهم، امیر عبدالرحمان خان با قتل عام ها و نسل کشی هزاره ها، بیش از 60% نفوس آنها را نابود کرد. صدها هزار نفر از این مردم به اسارت گرفته شده به فروش گذاشته شدند و یا مجبور به فرار به کشور هایی مانند ایران، هند بریتانوی و آسیای مانه گردیدند.
قتل عام هزاره ها در طی یک قرن ونیم اخیر همچنان ادامه یافته است: در سال های 1990تا 2021 چندین بار در مناطق و مقاطع مختلف در کابل، مزار و بامیان ویکاولنگ، قتل عام ها و کشتارهای سیستماتیک که مصداق بارز نسل کشی بود، نسبت به هزاره ها از جانب گروه های موسوم به مجاهدین و طالبان و داعش اعمال گردید. با رویکار آمدن مجدد طالبان در سال 2021 ، بازهم خشونت، تبعیض، کشتارهای سازمان یافته، اختطاف ها و فشارها و محدودیت های سیاسی و اجتماعی و مذهبی و سلب حقوق سیاسی و شهروندی که از مصادیق بارز نسل کشی فرهنگی می باشد، علیه هزاره ها با شدت و بصورت هدفمند ادامه یافته است.
طالبان و سیاست تبعیض و سرکوب زنان هزاره
در این میان، زنان هزاره از سوی طالبان با انواع خشونت مواجه شده اند. تبعیض، تعقیب، اختطاف، سرکوب، آزارهای جنسی، تجاوز، زندانی کردن و سلب ابتدایی ترین حقوق انسانی، از روش ها و سیاست های ظالمانه و سرکوبگرانه ای است که رژیم طالبان علیه زنان هزاره اعمال می کند.
قرار اظهار یکی اززنان : ” سقوط نظام جمهوری و روی کار آمدن دوبارهی طالبان درآگوست ۲۰۲۱؛ باخشن ترین رفتار ها و اعمال ظالمانه ترین فرمان ها در مورد زنان همراه بوده است؛ طالبان زنان و دختران را به یکباره گی از تمام صحنه های کاری، تعلیمی- تحصیلی، سیاست و اجتماع رانده و با بسته کردن تمامی دروازه ها به شمول پارکها، آرایشگاهها، حمامهای عمومی و مارکیت ها، آن ها را به بدترین شکل ممکن در زندان خانگی در بند کشیده اند. در آخرین فرمانِ طالبان که چند روز پیش نشر شد، زنان و دختران، دیگرحق برقراری تماس تلفنی با رسانه ها را ندارند و رسانه ها نیز در گزارش دهی از موارد مرتبط با زندگی زنان روز به روز محدود تر می شوند.”
تعلیم و تربیت
تعلیم و تربیت حق بنیادی هر فرد است اما در نظام طالبان این حق از تعداد زیادی مردم، مخصوصاً زنان سلب شده است. طالبان با ایدیالوژی افراطی شان مخالف تعلیم و تربیۀ زنان و دختران بوده و آنرا مغایر تعبیر سخت گیرانۀ شان از اسلام و عنعنات قبیلوی می دانند. در نتیجه، مکاتب دختران معمولاً هدف قرار گرفته و مسدود می گردند که باعث محرومیت دختران از تحصیل و فرصت های توانمندسازی می گردد.
طالبان در اولین اقدام بعد از استقرار زمامداری شان، دروازۀ دانشگاه و مکاتب عالی را بروی زنان و دختران بستند. در این میان، صرفا مکاتب ابتدائیه بروی دختران باز است. دختران هزاره حتی در این مورد هم، بدلیل موانع زیاد مانند امنیت، فقر و بعضاً وجود رسم و رواج های دست و پا گیر، از نعمت سواد محروم می مانند. برخی از مکاتب خصوصی برای مدتی به فعالیت آموزشی مصروف بودند اما زمانی که طالبان از فعالیت آن ها باخبر شدند، مانع فعالیت آن ها شدند.
تلاش هایی در جهت براه انداختن کورس های انلاین در فضای مجازی صورت گرفته است اما بدلیل مشکلات انترنتی و کمبود و یا فقدان برق، ادامه ی این گونه فعالیت ها با مشکلات زیادی روبرو هستند.
کار و فعالیت در بیرون خانه
دسترسی به کار یکی دیگر از چالش ها و موانعی است که زنان در تحت نظام طالبان با آن روبرو هستند. تبعیض در محیط کار و سیاست های بازدارندۀ طالبان فرصت های زنان هزاره را برای کار از بین برده و زنان را بیش از پیش به دور باطل فقر و متکی بودن به خویشاوندان مرد، وابسته نموده است.
زنان اجازه ندارند در خارج از خانه، چه در بخش حکومتی و یا خصوصی کار کنند. تمام زنان در هر حرفه ای که بودند از کار باز داشته شده اند.
زنان هزاره در دوران جمهوریت در اردو، پولیس و قوای ملکی اشتغال داشتند. در بین آنها اساتید دانشگاه ها و مکاتب، وکلای حقوقی، خبرنگاران، مدیران، اهل حرفه و صنعت و مبتکرین اقتصادی قرار داشتند که اکنون یا مجبور به خروج از کشور گردیده اند و یا در چاردیواری درون خانه های خود در حبس قرار دارند. تعداد اندکی از زنان هزاره ، البته هنوزهم در زراعت و یا کارهای خانه مصروف اند.
مراقبت های صحی
دسترسی به مراقبت های صحی که برای زنان حیاتی است، بسیاری از زنان هزاره اما به آن دسترسی ندارند. موانع فرهنگی، محدودیت رفت و آمد و فقدان کارمندان و پرسونل طبی باعث گردیده که بیشتر زنان نتوانند به مراقبت های صحی دسترسی داشته باشند و این امر، جان تعداد زیادی را با خطر مواجه ساخته است. در حال حاضر، مرگ و میر اطفال زیاد شده، مراقبت های نوزادان رو به وخامت گذاشته و دسترسی به شفاخانه های زنانه و مراکز زایمان شدیداً محدود شده است.
ابعاد چنین مشکلاتی، مخصوصاً در روستا ها و مناطق دوردست که درگذشته نیز از محرومیت ها وفقدان امکانات رنج می بردند، شدیدتر و بیشتر شده است. این شرایط، بویژه دسترسی زنان هزاره به این مراکز را ناممکن می سازد.
خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان از ماه آگست 2021 که طالبان دوباره قدرت را بدست گرفته اند، به یک امر عادی مبدل شده است. در ابتدا، زنان می توانستند از خانه خارج شده و خواهان حق کار، تعلیم و تربیه و شرکت در حیات اجتماعی گردند. شعار آنها “کار، نان، آزادی” بود. اعتراضات مسالمت آمیز آنها برای مدتی ادامه یافت و بطور فزاینده ای توجه رسانه ها را به خود جلب کرد. طالبان اما به سرعت دست بکار شده و به شدت به سرکوب، دستگیری گروهی، شکنجه، زندان، تجاوز و قتل زنان پرداختند. شماری از زنان در کابل و اطراف، مفقود الاثر شده و در حالی پیدا شدند که بطرز مرموزی بقتل رسیده و اجساد شان در کنار جاده ها رها شده بودند. تعدادی که از نان که از بازداشتگاههای مخوف طالبان رها شده بودند، بدالایل ناموسی توسط خانواده های شان کشته شدند.
اکنون، شرایط چنان مختنق گردیده که حتی یک گروه کوچک نمی تواند در گوشه ای تجمع کنند. این تجمعات با خشونت تمام توسط نیروهای سرکوب طالبان متفرق ساخته شده و یا توقیف می گردد. بدلیل ایجاد محدودیت رسانه ای از سوی رژیم طالبان اما، بسیاری از اقدامات سرکوبگرانه و شکنجه و توقیف زنان، رسانه ای نمی گردد.
در جریان شش ماه گذشته، طالبان طی یک حرکت تهاجمی به بهانۀ بد حجابی، برخی از دختران، بویژه دختران هزاره را از کوچه ها و حتی خانه های شان ربوده و به زندان می افگنند. این گونه اقدامات نه تنها در کابل بلکه در سایر نقاط هزاره نشین در ولایات دور افتاده نیز روی دست گرفته شده است. قربانیان را در شرایط بسیاربد، زندانی، تحقیر، توهین و شکنجه می کنند.
زنانی که از قید طالبان رها شده اند، از رفتارهای فوق العاده زشتی یاد می کنند که طالبان در حق آنها انجام داده اند. این زنان زندانی، در صورتی رها می گردند که والدین و اعضای خانواده های شان با ضمانت و در ازای دادن پول به طالبان، آزادی شان را بخرند. علاوه براین، از این زنان رها شده، تعهد گرفته می شود که با رسانه ها صحبت نکنند.
گزارش هایی ووجود دارد که توقیف دختران جوان از سوی طالبان، با تجاوز جنسی و بی رحمتی و آزار جنسی نسبت به آن ها همراه است. این مسایل باعث شده که در خانواده های سنتی، این حادثه، مایۀ ننگ و بد نامی تلقی گردیده و در نتیجه برخی از این دختران رها شده، با خشونت خانوادگی، قتل ناموسی و ازدواج های اجباری مواجه می گردند و در بعضی موارد، این دختران دست به خود کشی زده اند.
آن دسته از دختران وزنان هزاره که درمعرض آزار و تجاوز و شکنجه و اسارت طالبان قرار گرفته اند، دچار آسیب های روحی و جسمی و روانی عمیقی گردیده اند. بدلیل فقدان حمایت های قانونی و ترس از خشونت خانواده و قتل های ناموسی و نیز بدلیل هراس از شرم و قضاوت عمومی، بسیاری از این زنان، با سکوت به تحمل درد و رنج ادامه می دهند.
عکس العمل بین المللی
وضع ناگوار زنان تحت ادارۀ طالبان بر ضرورت شدید توجه و اقدام بین المللی تاکید می کند. جامعۀ جهانی در روز بین المللی زن باید در همبستگی با زنان هزاره و تمام زنان افغانستان در کنار آن ها بایستد و در حمایت از شرایط دشوار و موقعیت ناگوار آن ها به اقدامات موثر بین المللی مبادرت کند.
فشارهای دپلوماتیک، کمک های بشر دوستانه و حمایت از بنیاد های مردمی مدافع حقوق زنان برای رسیدگی به بی عدالتی سیستماتیک، پیشبرد تساوی جنسی زنان در افغانستان ضرئرت بسیار حیاتیست که جامعه بین المللی اخلاقا ملزم به پیگیری آن می باشد.
نتیجه گیری
در حالیکه ما از روز جهانی زن تجلیل بعمل می آوریم و بر پیشرفت در ساحۀ حقوق بشری زنان فکر می کنیم، ضروری بنظر می رسد که چالش های جاری فراروی ملیون ها زن را که در سطح جهان در حاشیه قرار دارند، بشمول زنان هزاره، در محراق توجه قرار دهیم و در امر در مبارزه ی زنان با اختناق، تبعیض و خشونت روزمره با آنان همراهی جدی و عملی نماییم.
وضع زنان در افغانستان چنان وخیم است که می توان شرایط حاکم بر این زنان را “اپارتاید جنسیتی” نامید. مبارزه و مقابله موثر با این اپارتاید، تنها مسولیت زنان افغانستان نیست که شدیدا تحت آزار و شنکجه و تعقیب نظام زن ستیز طالبان قرار دارند؛ مبارزه با این اپارتاید سخت جان، مسولیت تمام مردان افغانستان ونیز مسولیت تمام جوامع جهانی و سازمان های حقوق بشری می باشد. برای پیشبرد این هدف، یک کمپاین جهانی با کوشش مجدانه و هم آهنگ نیاز است تا زنان افغانستان از تسلسل خشونتی که متوجه آنهاست رها ساخته شوند.
مبارزه علیه نابرابری جنسیتی به پایان نرسیده و نباید دچار خلل و توقف گردد. این مبارزه مستلزم اقدام و دفاع هم آهنگ است تا یقین حاصل شود که تمام زنان با حفظ کرامت انسانی شان عاری از اختناق، تبعیض، ترس و خشونت زندگی کنند.
0 Comments